فاطمه رهافاطمه رها، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 18 روز سن داره

خاطرات خواهر زاده نفسم

شیطون خاله

خاله جووون امروز مامانی رو خیلی اذیت کردی وقتی از سر کار اومد نفس نداشت حرف بزنه همش گریه میکرد   خاله هم کلی  جلو خودش گرفت تا گریه نکن خاله جوون توروخدا مامانی رو اینقد اذیت نکن گناه داره رها ی خاله زودی بیا همه چشم ب راهتن ...
18 ارديبهشت 1392

کوهنوردی خاله

سلام دردونه  خاله امروز خاله بادایی سلمان وزن داییت رفت کوهنوردی واای خاله جون نمیدونی هنوز دو قدم ازکوه نرفته بودم بالا خسته شدم وگریه ام گرفته بود خلاصه ب هر زوری بود رفتم بالا وقی رسیدم بالای کو یه مار از جلوم رد شد اینقد ترسید آخه یکی نبود ب من بگه تپل تورو چ به کوهنوردی بالاخره ساعت2اومدیم خونه تا ساعت 7خوابیدم تمام بدنم درد میکنه نمیتونم راه برم  نمیدونم فردا چطو برم دانشگاه ...
18 ارديبهشت 1392